عسل بانو و نازدونش
با تو گله ، بی تو پوچه سلام به همه دوستای گلم
کاسه چوبی
پیرمردی تصمیم گرفت تا با پسر، عروس و نوه چهار ساله خود زندگی کند. دستان پیرمرد می لرزید و چشمانش خوب نمی دید و به سختی می
توانست راه برود. هنگام خوردن شام، غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست. پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد
ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم، و گرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اتاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور
شد به تنهایی آنجا غذا بخورد. بعد از اینکه یک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست، دیگر مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی بخورد. هروقت
هم خانواده او را سرزنش می کردند، پدربزرگ فقط اشک می ریخت و هیچ نمی گفت. یک روز عصر، قبل از شام، پدر متـوجه پسر چهـار ساله خود
شد که داشت با چند تکـه چوب بـازی می کرد. پدر رو به او کرد و گفت: پسرم، داری چی درست می کنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت: دارم برای
تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید، در آنها غذا بخورید! و تبسمی کرد و به کارش ادامه داد. از آن روز به بعد همه خانواده با هم سر یک میز غذا می خوردند.
گناهکاران، چراغهای خاموش!
چرا باید دسته جمعی دعا کرد؟
بوعلی سینا به عارف وارسته، ابوسعید ابیالخیر نامهای نوشت و از او پرسید: چرا باید مردم به صورت جمعی خدا را عبادت کنند؟
ابوسعید پرسش بوعلی را ضمن مثالی چنین پاسخ داد:
"اگر چند چراغ در اتاقی روشن باشد با خاموش شدن یکی از آنها، اتاق همچنان روشن خواهد بود. ولی اگر یک چراغ روشن باشد خاموشی چراغ
همان و تاریک شدن اتاق همان.
انسانها نیز همین گونهاند. گناهکاران همان چراغهای خاموشند که اگر تنها باشند شاید موفق به کسب موهبتهای الهی نشوند، ولی اگر در
میان جمع باشند چه بسا خداوند به برکت دیگران برکات خود را به آنها عطا کند."
حرف های خودمانی ، برای روزهای اول بهار
1- دنیا مثل بازی گل یا پوچه. با تو گله بی تو پوچه.
2- به خورشید گفتم خوشگلی، هوا ابری شد.
به دریا گفتم زلالی، خشک شد.
به کوه گفتم با صلابتی، خرد شد.
به تو میگم خوبی؟ مواظب خودت باش!
3- عشق را گدایی نکنید زیرا هیچگاه چیز با ارزشی به گدا داده نمی شود
4- «ماهاتما گاندی» میگوید: هفت چیز انسان را از پای در می آورد و هلاک می سازد:
«سیاست بدون شرف»،
«لذت بدون وجدان»،
«پول بدون کار»،
«شناخت بدون ارزش ها»،
«تجارت بدون اخلاق»،
«دانش بدون انسانیت»،
«عبادت بدون فداکاری.
5- یه نفر به یه سیاه پوسته میگه آقا شما سیاه پوستین؟ میگه آره.از کجا فهمیدی؟ میگه از رو لهجت!
بالاخره سال جدیدم اومد
سالی که یه سال انتظارشو کشیدیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!
امیدوارم برا همتون سال خوبی باشه یه سال پر از خوبی و موفقیت!!
برا من و توپولیم هم دعا کنین!!!
راستی تنهام نذارین تو این سال نوئی!!
Design By : Pichak |