سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























عسل بانو و نازدونش

سلام
من دوباره اومدم
میخوام دوباره بنویسم از خودم و وحید
ما رفتیم سر خونه زندگیمون!!!
13 آبان 88 عروسیمون بود
با خواهر های وحید هو آشتی کردیم و الان کلی صمیمی شدیم!!!!وااااای
تا جاییکه خواهر کوچکش ازدواج کرد و دیروز برا همیشه رفت ترکیه منم تا خود صبح نخوابیدم و همش گریه کردم!!!
آخه خیلی صمیمی بودیم
با رفتنش احساس تنهایی می کنم
خونشون بدون اون صفا نداره
خلاصه......
از خودمون هم اگه بخوام بگم با وحید زندگی خوبی داریم
روزهای خوبی برامون سپری میشه
دیگه اون حال و احوال نامزدی رو ندارم
الان خیییییییییییییییییییییییییییلی دوسش دارم
طوری که بدون اون نمیتونم
عکسشو براتون میذارم تو پست بعدی
منتظر همتون هستم
با شروع دوبارم تنهام نذارین


نوشته شده در یکشنبه 90/7/24ساعت 4:44 عصر توسط سحر نظرات ( ) |


Design By : Pichak